امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

[-]
کلمات کلیدی
war به قدم of god بازی راهنمای

راهنمای قدم به قدم بازی God of War
#1
حالت New Game Plus بازی خدای جنگ به یک بازی جدید می‌ماند

[تصویر:  God-Of-War-4-Milestone.jpg]


New Game Plus بازی خدای جنگ تغییرات بنیادین در آن ایجاد نمی‌کند، با این حال تجربه کاملاً متفاوتی را برای بازیکن رقم می‌زند. با گیم‌نیوز همراه باشید.

طرفداران بازی God of War با گذشت مدتی از انتشار بازی، به دنبال بهانه‌ای برای ادامه دادن انجام بازی بودند و با درخواست‌های فراوان از سونی برای اضافه کردن حالت نیو گیم پلاس به بازی، به این بهانه دست یافتند. آغاز بازی در این حالت، اجازه می‌دهد بازیکنان تمام مراحل را از ابتدا با آیتم‌ها و مهارت‌هایی که در دور اصلی انجام بازی کسب کرده‌اند طی کنند. علاوه بر امکان انجام مراحل بازی با تمامی سلاح‌ها، زره‌ها، حرکات جدید، پول و موارد ارتقا یافته، می‌توان حتی آپگرید‌های سلامتی و سیب‌های ایدون بیشتری نیز کسب کنید.
از دیگر امکاناتی که در این حالت گنجانده شده می‌توان به امکان اضافه کردن نسخه‌های قدرتمندتر از زره‌های موجود برای کرفت کردن است. همین نکته می‌تواند در ایجاد انگیزه در بازیکنان برای جمع‌آوری ست زره‌های ارتقا یافته‌ای همچون زره‌های Ancient، که در برابر حملات Elemental مقاومت بیشتری دارند، کمک می‌کند. علاوه بر این یک ست زره جدید نیز به بازی اضافه شده است که COD of War نام داشته و داستانش به یک شوخی از قسمت دوم مجموعه بازمی‌گردد.
[تصویر:  ztd4jeujv4fky6zks1cn.jpg]
فارغ از این موارد، بازی همچنان همان چیزی است که پیشتر تجربه کرده بودید و البته که این نکته مثبتی است. اما آنچه که این تجربه را متفاوت می‌کند، لذت عجیبی است که طی کردن مراحل، خصوصاً مراحل اولیه بازی، با تمامی امکانات موجود به بازیکن منتقل می‌کند. اگر بخواهیم دقیق‌تر بگوییم، سلاح‌ Blades of Chaos از ابتدای بازی در دسترس است و همین نکته کافی است تا دشمنان ابتدایی بازی را با لذت خاصی سلاخی کنید. حتی شاید در ادامه این فکر به ذهنتان خطور کند که درجه سختی را بالا ببرید!

این حجم از تفاوت صرفاً با در اختیار داشتن امکانات لازم از ابتدای بازی به هیچ وجه مورد انتظار نیست. با آغاز حالت New Game Plus بازی خدای جنگ، سطح دشمنان به‌صورت خودکار کمی افزایش می‌یابد تا ویژگی چالش‌برانگیز بودن بازی همچنان حفظ شود. در حالت عادی، بشدت باید میان حل معماهای دشوار بازی، دفاع از خود در برابر دشمنان و استفاده از قابلیت تیراندازی آترئوس تعادل ایجاد کنید؛ در حالت نیو گیم پلاس، از جنبه معمایی بازی کاسته می‌شود و موضوع دیگر این نیست که «چگونه زنده بمانم؟» بلکه مسئله این است که «چگونه از تمامی چیزهای فوق العاده‌ای که دارم نهایت استفاده را ببرم؟!».
حتی در لحظاتی اینگونه به نظر می‌رسد که بهتر است بازی اصلی هم به همین شکل باشد. حالت New Game Plus بازی خدای جنگ ملغمه‌ای از خشونت افراطی است، جایی که همه چیز را تحت کنترل دارید و می‌توانید تمام چیزهایی که روزی بشدت روی اعصابتان راه می‌رفت و تنفرتان را برمی‌انگیخت را به خاک و خون بکشید. خیلی از مکان‌های بازی که زمانی مجبور بودید نهایت احتیاط را در پیش بگیرید تا مبادا در جای نامناسب کور شده و از ناکجا آباد کشته شوید، به‌عنوان مثال آلفهایم، ، با وجود Blades of Chaos کاملاً حس متفاوتی می‌یابند. دیگر می‌توانید ریسک‌هایی را بپذیرید که در حالت عادی هرگز نمی‌کردید.
[تصویر:  t5anlc9rbvuxujwnxuiw.jpg]
New Game Plus بازی خدای جنگ بدون شک موجب می‌شود که بخواهید بازی را چندین بار دیگر تمام کنید. با انجام آن می‌فهمید که چرا بازی‌ها مکانیک‌های خود را به‌صورت تدریجی رو می‌کنند. اگر خدای جنگ را از همان ابتدا با زرادخانه‌ای مجهز آغاز می‌کردید، قطعاً اشباع می‌شدید. اکنون این توانایی که تبر خود را سوی کله یک غول پرتاب کنید و شمشیر‌های آتشین خود را ناگهان بیرون بیاورید تا صحنه را به خاک و خون بکشید، چیزی نیست که بتوان به‌سادگی از کنارش گذشت.

پاسخ }
Thanks given by: gnsorena
#2
۱۰ تغییر منفی God of War که نویسندگان در اساطیر نورس به وجود آوردند

[تصویر:  god-of-war-norse-mythology-thor.jpg]
جدیدترین عنوان از مجموعه‌ی بسیار محبوب و پرطرفدار خدای جنگ همین چند ماه پیش عرضه شد و برخلاف نگرانی‌هایی که برخی از طرفداران قدیمی داشتند، نه تنها توانست تا حد بسیار زیادی موفقیت‌های نسخه‌های اصلی را تکرار کند که با برداشتن چندین قدم رو به جلو در خیلی از موارد، به یکی از بهترین بازی‌های این نسل بدل شد. تغییر فضا یکی از دغدغه‌ها و نگرانی‌های طرفداران پیش از عرضه بازی بود اما قصه‌ای که سانتامونیکا از ترکیب کریتوس با اساطیر نورس برای‌مان تدارک دیده بودند به خوبی توانست انتظارات را برآورده کند. اما این به معنی دست‌نخورده باقی گذاشتن اساطیر در بازی نبود و علاوه بر تغییرات مثبتی که نویسندگان بازی در داستان‌های اساطیری به وجود آوردند 10 تغییر منفی God of War در این داستان‌ها در نوع خود بارز است؛ تغییرات و تفاوت‌هایی که گاهی آن‌قدر نسبت به همتایان تاریخی و ادبی خود زیاد است که عملا چیز دیگری تحویل مخاطب می‌دهد!
در این قسمت 10 تغییر منفی God of War در اساطیر نورس و افسانه‌های شمال را مرور می‌کنیم. در قسمت قبلی نیز لیست 10 تغییر مثبت و خوب را بررسی کرده بودیم.
10- خدای روشناییِ نه چندان درخشان
[تصویر:  maxresdefault-13.jpg]
بالدور در اساطیر شمالی خدای روشنایی و خوش‌رویی است که به خاطر خوش قلبی‌اش مشهور است. حداقل این چیزی است که در تاریخ از او به ما رسیده. در اِدای منثور نوشته‌ی هنرمند و محقق ایسلندی اسنوری استورلوسون که یکی از معدود منابع معتبر درباره‌ی اساطیر نورس باستان است، بالدور را خدایی نسبتا منفعل نشان می‌دهد که نه تنها به همه محبت دارد، که همه عاشق او هستند.
با این حال شخصیت بالدور در خدای جنگ کاملا متفاوت است. علاوه بر اینکه او یکی از شخصیت‌های منفی اصلی بازی است، فردی عصبی و کینه‌جو به تصویر کشیده شده است. البته این تغییرات شخصیتی در بالدور توانسته به چند وجهی شدن روایت داستان بازی کمک کند اما با اینحال شاید به مزاق کسانی که با اساطیر اسکندیناوی آشنایی دارند خوش نیاید.
9- طبیعت اودین
[تصویر:  odin.jpg]
اودین، پدر و بزرگ همه‌ی خدایان اسکاندیناوی معمولا شخصیتی تصور می‌شده که وجوه مثبت کاراکترش بیشتر از وجوه منفی آن است. درست است که اودین به نوعی خدای جنگ و نبرد است اما خدای شفابخشی، خرد، دانش و شاعری هم هست. در داستان‌های اصلی بیشتر اودین را متکی به خود می‌بینیم تا اینکه خودش را درگیر و نگران بقیه کند؛ البته در صورنی که به کسی اهمیتی بدهد بی‌نهایت نخبه‌گرا و خاص پسند است.
در بازی خدای جنگ با اینکه اودین به صورت فیزیکی حضور ندارد و او را نمی‌بینیم اما تظاهر متفاوتش را حس می‌کنیم. در خلال بازی تعداد زیادی اتفاق و کنش و واکنش وجود دارد که به اودین نسبت داده می‌شود. همه‌ی این اتفاقات در بازی از اودین شخصیتی به شدت درگیر در مسائل، منحصر بفرد و نیش‌دار ساخته است.
8- یک خیانت نامشخص
[تصویر:  An-Uncharacteristic-Betrayal.jpg]
یکی دیگر از تغییرات بزرگی که در شخصیت و ویژگی‌های اصلی کسی در بازی ایجاد شده، مربوط به فریا است. به عنوان الهه‌ی عشق و باروری، فریا معمولا زنی معتقد به سیستم تک‌همسری به تصویر کشیده نمی‌شود. با این همه بدان معنی نیست که نسبت به اودین خیانت‌کار باشد یا چیزی از عشقش به او کم بشود. در واقع فریا در خیلی از موارد عکس این موضوع را از خود نشان می‌دهد.
در اِدای نثور گفته شده که هر وقت اودین به جایی می‌رود، فریا مدام در حال گریه به خاطر دوری از شوهرش است. با توجه به اینکه اودین سفرهای تکنفره‌ی گاه و بی‌گاه زیادی دارد، فریا معمولا در حال سوگواری تصور شده است. با علم به این موارد، رفتار فریا در بازی خیلی با منطق شخصیتی سنتی او همخوانی ندارد.
7- بزرگان سه‌گانه!
[تصویر:  Image-8-2.jpg]
بیشتر داستان‌های اسطوره ای بزرگ، نسخه‌ای از بزرگان سه‌گانه را در خود دارند. در اساطیر یونان ما زئوس، پوزیدون و هادس را داریم. نمونه‌ی رومی این سه می‌شود ژوپیتر، نپتون و پلوتو. حتی در اساطیر مصر با رع، اوزیریس و هوروس طرف هستیم. اساطیر نورس هم از این قاعده مستثنی نیستند. در شمال با اودین و دو برادرش ویلی (Vili) و وِ (Ve) روبرو می‌شویم.
ویلی به عنوان خدای انگیزه و Ve به عنوان خدای خلاقیت تصور شده اند. هر دوی این شخصیت‌ها می‌توانستند چیزهای زیادی به شخصیت‌پردازی بازی خدای جنگ اضافه کنند. البته وقتی خود اودین کمترین حضور خود را در بازی دارد خیلی تعجب برانگیز نیست که چرا برادرانش از داستان حذف شده اند اما جای دوری نمی‌رفت اگر فقط در خلال داستان چیزی درباره‌ی آن‌ها می‌شنیدیم.
6- مشکلات خانوادگی
[تصویر:  god-of-war-atreus-e1524167514141.jpg]

شجره‌نامه‌ی خدایان نورس صرف نظر از اینکه از چه منبعی استفاده کنید، به هم ریخته و آشفته است. با این حال چند رابطه‌ی خانوادگی استاندارد و شناخته شده وجود دارد که البته نویسندگان خدای جنگ آن‌ها را تغییر داده اند. مثل هویت لوکی و اینکه  بالدور و ثور برادران تنی معرفی می‌شوند.
تعداد بیشتری از این روابط وجود دارد که بازی یا آن‌ها را کاملا نادیده می‌گیرد یا به شکل مشخصی آن‌ها تغییر می‌دهد. برخی از مهم‌ترین آن‌ها را در موارد دیگر این لیست و لیست قبلی‌مان با شما در میان گذاشتیم. به همین دلایل است که برخی شاید معتقد باشند خدای جنگ شجره‌نامه‌ی سنتی اساطیر اسکاندیناوی را بیش از حد نادیده گرفته است.
5- به دام افتاده
[تصویر:  trapped.jpg]
با اینکه خدای جنگ در مورد سر جدا شده‌ی میمیر زندانی از داستان‌های سنتی نورس تبعیت کرده است اما از یک جهت تغییر بزرگی در آن داده است. در اساطیر شمالی، میمیر به عنوان گروگان در اختیار یکی از قبایل دیگر خدایان قرار می‌گیرد. به محض ورودش، آنها سرش را جدا می‌کنند و به عنوان هشدار و نشانه برای اودین می‌فرستند!
با تغییر این داستان در بازی، مقدار زیادی از لور و حال و هوای ویژه‌ی آن از بین رفته است. تغییر علت زندانی شدن میمیر به خشم اودین به جای اینکه او را همانطور که در داستان‌های اصلی داریم به عنوان مشاور همیشگی و مورد اعتماد اودین معرفی کنیم شاید در ادامه‌ی تغییراتی باشد که در شخصیت خود اودین ایجاد شده و پیشتر بدان اشاره کردیم.
4- عدم وجود رقابت
[تصویر:  God-of-War-box-cover.jpg]
یکی از تاثیرات نفی عدم حضور مستقیم ثور در بازی، این بود که کریتوس با همتای خودش یعنی یک خدای جنگ شمالی تقابلی نداشت. البته درست است که در اساطیر نورس خدایان مختلفی به عنوان خدای جنگ معرفی شده اند اما این ثور است که می‌تواند تجلی درست خدای جنگ باشد.
نویسندگان و تیم سازنده سعی کرده‌اند این وظیفه را به گردن بالدور بیندازند اما این کار نتوانسته همان تاثیر را داشته باشد. بالدور هیچ وقت یک خدای جنگ نبوده و به همین دلیل پتانسیل این وظیفه را ندارد.
3- نگهبان بایفراست
[تصویر:  Heimdall-Idris-Elba.jpg]
یکی دیگر از شخصیت‌هایی که در می‌توانست در خدای جنگ حضور داشته باشد، هایمدال نگهبان پل رنگین کمان است. این شخصیت برخلاف برداشت‌های مدرنی که از او شده (مشخصا برداشت مارول)، یکی از خدایان آزگارد به شمار می‌رود.
هایمدال به عنوان یکی دیگر از پسران اودین، خدای پاسدار و نگهبان بایفراست است؛ پل رنگین کمانی که 9 قلمروی کیهان‌شناسی نورس را به هم مرتبط می‌کند. با اینکه خود بایفراست در بازی با شکوه کامل وجود دارد اما خبری از نگهبان آن نیست. شاید به این دلیل که سازندگان نمی خواسته‌اند تعداد شخصیت‌ها را بیش از حد بالا ببرند.
2- سرنوشت والکری‌ها
[تصویر:  FfKqHEO.jpg]
والکیری‌ها جنگجویانی قدرتمند و باافتخار بودند. آن‌ها محافظ و فرمانده‌هان میدان نبرد به شمار می‌رفتند.والکیری‌ها همچنین از جایگاه‌های مختلفی در شجره‌نامه‌ی موجودات معنوی برخودار بودند. دیدن این هرج و مرج و کینه‌ای که بازی در میان چنین موجودات روحانی و والایی قرار داده واقعا ناراحت کننده است. البته درست است که والکیری‌ها در خدای جنگ به دام افتاده محسوب می‌شوند و اعمالشان دست خودشان نیست. با این حال به نظر می‌رسد همه‌ی ای قضایا بیشتر برای گنجاندن آن‌ها به عنوان چند باس‌فایت در بازی است تا تاثیر در متن اصلی داستان.
1- چه کسی انتقام می‌گیرد؟
[تصویر:  Who-will-avenge.jpg]
بیشتر وقایع مرگ بالدور بر اساس روایت سنتی این اتفاق، رخ داد. مادر بالدور با شنیدن پیشگویی‌های مرگ پسرش، او را مورد رحمت خود قرار می‌دهد و بالدور به نوعی رویین‌تن شده و نامیرا که هیچ چیز نمی‌تواند به او آسیب بزند. تاثیر این به نوعی جادو تا وقتی که لوکی می‌فهمد تنها چیزی که می‌تواند به بالدور آسیب بزند چوب درخت داروش است.
اینکه آترئوس که کسی نیست جز لوکی، بالدور را با همان چوب زخمی می‌کند بسیار خوب بود. با این حال به نظر می‌رسد که سازندگان مرگ او را به عنوان نشانه‌ای برای شروع رگناروک در نظر گرفته اند. یکی از مواردی که از داستان حذف شده این است که برادر بالدور یعنی والی سعی می‌کند به سرعت انتقام مرگ او را بگیرد. وجود این قسمت در بازی می‌توانست خیلی جالب باشد.
پاسخ }
Thanks given by: gnsorena
#3
سازندگان God of War مشغول استخدام طراح برای بازی بعدی خود هستند!

[تصویر:  God-of-War-balder.jpg]
به نظر می‌رسد روند ساخت خدای جنگ بعدی از همین حالا در استودیوی سانتا مانیکای سونی آغاز شده است. سازندگان God of War مشغول استخدام نیروهای جدید هستند.

این استودیوی بازی‌سازی در چند رشته‌ی مرتبط برای شغل‌های متفاوتی آگهی استخدام منتشر کرده است. آگهی‌های اخیر این شرکت، در ماه مارس ایجاد شده‌اند که یکی دو هفته با عرضه‌ی بازی God of War فاصله دارند.
اما جالب است بدانید که جدیدترین آگهی استخدام این استودیو نشان می‌دهد که سازندگان God of War در پی استخدام طراح شخصیت، برای یک پروژه‌ی معرفی نشده هستند. البته می‌دانیم که این پروژه‌ی بی‌نام، با شخصیت‌های تاریخی و اسطوره‌ای ارتباط دارد!

در توضیحات این آگهی آمده است، که استودیو به یک طراح شخصیت که بتواند “کارکترها، خدایان، شخصیت‌ها و…” طراحی کند نیاز دارد.

نقل قول: به کمک ما در طراحی یک گروه پر و پیمان از شخصیت‌ها و موجودات حاضر در داستانی اسطوره‌ای، همراه با مقادیر زیادی جزئیات و تاثیرات تاریخی بشتابید.
اگر در نظر بگیریم که سازندگان God of War مشغول ساخت یک بسته‌ی گسترش‌دهنده برای بازی امسال خود نیستند، احتمالا این جذب نیرو برای بازی بعدی این مجموعه خواهد بود.
اگر پایان خدای جنگ امسال را به یاد آورید، متوجه می‌شوید که انتظار برای قسمت بعدی این بازی از سخت‌ترین کارهای ممکن برای طرفداران است. نه تنها طرفداران کریتوس، که دوست‌داران اساطیر شمال.

پاسخ }
Thanks given by:
#4
۱۰ تغییر مثبت که نویسندگان God of War در اساطیر نورس به وجود آوردند

جدیدترین عنوان از مجموعه‌ی بسیار محبوب و پرطرفدار خدای جنگ همین چند ماه پیش عرضه شد و برخلاف نگرانی‌هایی که برخی از طرفداران قدیمی داشتند، نه تنها توانست تا حد بسیار زیادی موفقیت‌های نسخه‌های اصلی را تکرار کند که با برداشتن چندین قدم رو به جلو در خیلی از موارد، به یکی از بهترین بازی‌های این نسل بدل شد. تغییر فضا یکی از دغدغه‌ها و نگرانی‌های طرفداران پیش از عرضه بازی بود اما قصه‌ای که سانتامونیکا از ترکیب کریتوس با اساطیر نورس برای‌مان تدارک دیده بودند به خوبی توانست انتظارات را برآورده کند. باز هم شاهد روایت مستقل و بعضا متفاوت و عجیب نویسندگان God of War در اساطیر نورس هستیم؛ تغییرات و تفاوت‌هایی که گاهی آن‌قدر نسبت به همتایان تاریخی و ادبی خود زیاد است که عملا چیز دیگری تحویل مخاطب می‌دهد!

در این قسمت 10 تغییر مثبت و خوبی که خدای جنگ در اساطیر نورس و افسانه‌های شمالی ایجاد کرده است را مرور می‌کنیم. در قسمت بعدی نیز لیست 10 تغییر نسبتا بد و منفی را بررسی خواهیم کرد.
10- ملکه‌‌ی خدایان مستقل و قدرتمند
[تصویر:  Strong-and-independent.jpg]
خیلی از مردم دوست دارند زنانی را ببینند که بتوانند کاملا از پس خود بربیایند و «فریا» هم از این قاعده مستثنی نیست. با این‌حال پیش‌زمینه‌ی سنتی این شخصیت تا حد زیادی متفاوت با چیزی است که خدای جنگ از او ارائه می‌کند. او قوی‌تر و مستقل‌تر از همیشه به تصیر کشیده شده است.
در بازی او مجبور بوده سال‌ها به تنهایی از خودش مراقبت کند و گویا مشکلی هم در این زمینه نداشته است. در اساطیر نورس، فریا الهه‌ی عشق و زیبایی است و اغلب شخصیتی آرام و حتی خانه‌دار از او ساخته شده است اما تصویری که از او در بازی به ما نشان داده می‌شود، زنی است با زیبایی خیره کننده که به همین اندازه قدرتمند است.
9- مسئله‌ی لوکی
[تصویر:  a-mischievous-twist.jpg]
با افزایش محبوبیت و شهرت فرنچایزها و فیلم‌های دنیای مارول، لوکی نیز به عنوان یکی از شخصیت‌های اساطیر نورس که در این فیلم‌ها نیز حضور دارد، محبوبیت زیادی بین مردم پیدا کرده است. لوکی به عنوان خدای شرارت و هرج و مرج نورس باستان، جایگاه خاصی در میان خدایان شمالی دارد. شخصیتی که می‌تواند هر لحظه برای یک پیچش داستانی روی او حساب کرد.
لوکی در خدای جنگ هم چیزی غیر از این نیست و تغییر اصلی مربوط به هویت اوست. حتی همین تغییر نیز به زیبایی با داستان‌های قدیمی شمالی تا حدودی هم‌خوانی دارد. نویسندگان به جای اودین، یک خدای جنگ دیگر یعنی کریتوس را به عنوان پدر لوکی معرفی می‌کنند؛ تغییری که به عنوان یک پیچش داستانی زیبا، مواد داستانی خوبی برای آینده‌ی سری خدای جنگ فراهم می‌کند.
8- برادران تنی
[تصویر:  IMG-5207.jpg]
به شکل سنتی، ثور پسر اودین و الهه‌ای نسبتا گمنام به نام «یورد» است؛ الهه‌ای که نقش چندان پررنگی هم در داستان‌های اساطیر نورس ایفا نمی‌کند. از طرفی خدای جنگ بالدور را به عنوان فرزند اودین و فریا معرفی می‌کند که در خیلی از داستان‌های اصلی نیز ارتباطی به همین شکل دارند.
در اینجا نویسندگان دست به یک ساده سازی زده‌اند. از آنجایی که یورد شخصیت مهمی در اساطیر شمالی به حساب نمی‌آید، به عنوان مادر ثور معرفی نمی‌شود و در واقع ثور و بالدو ربه نوعی برادر خونی و تنی به حساب می‌آیند. به هر صورت یک بازی نمی‌تواند همه‌ی شخصیت‌های کمرنگ اسطوره‌ای را وارد داستان خود کند و از همین رو حذف یورد از پس زمینه‌ی داستان تصمیم درستی بوده است.
7- ملکه‌ی والکیری
[تصویر:  fate-of-the-valkyrie.jpg]
والکیری‌ها همواره به عنوان جنگجویان زن قدرتمند در اساطیر نورس معرفی شده اند. این جنگجویان گاهی در داستان‌ها مهربان و دوست داشتنی و گاهی نیز بدخواه و کمی شرور تصویر می‌شوند. بازی علاوه بر اینکه فریا را به عنوان زنی قدرتمند و مستقل نشان می‌دهد با برقرار کردن ارتباط بین اون و ملکه‌‌ی والکیری‌ها راهی پیدا کرده‌اند او را بیش از پیش قدرتمند به تصویر بکشند. رهبر قدرتمندترین گروه زنان یک فرهنگ بودن، اهمیت خاصی دارد.



6- فروانروایان بهشت
[تصویر:  Marvel-Multiverse-Asgard.jpg]
برقراری ارتباط همیشه خصیصه‌ی خوب و مهمی بوده است و برقراری ارتباط بین فرهنگ‌های مختلف هدیه‌ای زیبا. در اسطوره شناسی سنتی، همواره اینطور به نظر رسیده که چیزی که در فرهنگ‌های مختلف به عنوان بهشت از آن یاد می‌شود، کاملا جدا از فرهنگ‌های دیگر است. در واقع هیچ مدرک معتبری برای برقراری ارتباط بین خدایان مختلف از فرهنگ‌های مختلف وجود ندارد.

البته این حقیقت تا خدای جنگ برقرار بود و حالا شاهد ارتباط بین خدایان مردم مختلف هستیم . جتی در معبد «تیر» متوجه می‌شویم که این خدای شمالی اتفاقا علاقه‌ی خاصی به دیگر ملل داشته و در صدد برقراری ارتباط با خدایان و مردم فرهنگ‌های دیگر بوده است.

5- حضور کمرنگ
[تصویر:  Blood-Brothers.jpg]
در این چند سال اخیر به واسطه‌ی دنیای مارول و فیلم‌های مستقل ثور، این خدای قدرتمند شمالی و لوکی توانسته‌اند به شخصیت‌های محبوبی در عامه‌ی مردم بدل شوند. با این وصف خیلی قابل انتظار بود که سازندگان خدای جنگ با استفاده از این جو خوب رسانه‌ای، ثور را هم همانند لوکی به یکی از شخصیت‌های اصلی بازی تبدیل کنند اما تصمیم آن‌ها برخلاف این انتظار بوده است.
با کمرنگ کردن نقش ثور در بازی، به بالدور این فرصت داده شده که بیش از آنچه از او انتظار می‌رفت نقش محوری در خدای جنگ بر عهده بگیرد. ثور در غالب داستان‌های اساطیری شمالی شخصیت مرکزی است و حالا انتقال این نقطه‌ی ثقل به خدایی کم اهمیت‌تر مثل بالدور اتفاق جدیدی است که می‌توان آن را به فال نیک گرفت.
4- پیشگو
[تصویر:  The-Seer.jpg]
اضافه شدن شخصیت «میمیر» به قصه‌ی کریتوس و آتریوس خیلی مطابق سنت‌های نورس باستان نیست. البته نه به این معنی که نقش او در داستان نکته‌ای منفی باشد. در واقع خدای جنگ توانسته نقشی مهم برای میمیر در داستان ایجاد کند و به همین نسبت به او شخصیتی منحصر به فرد نیز داده است.
میمیر در اسطوره شناسی نورس شخصیتی خیلی مهم و محوری ایفا نمی‌کند اما باز هم فرد مهمی به شمار می‌آید. بسیاری از داستان‌های اساطیر فرهنگ‌های مختلف یک پیش‌گو در دل خود دارد و انتخاب شخصیت میمیر به عنوان یک پیش‌گو در داستان خدای جنگ، انتخابی بسیار خوب و مناسب از کار درآمده است.
3- شورای جنگ
[تصویر:  War-Council.jpg]
در کنار تبدیل فریا به زنی مقتدر و دارای استقلال، بالدور نیز در خدای جنگ توانسته شخصیتی مستقل و درخشان از خود ارائه کند. در اسطوره‌شناسی نورس بالدور به عنوان خدای سرگرمی و خوشی، هیچ وقت در قامت یک رهبر ظاهر نشده است.
اما این موضوع در خدای جنگ مصداق ندارد. بازی، بالدور را رهبر آسیر‌ها معرفی می‌کند که نقشی محوری در شورای جنگ خدایان و حلقه‌ی رهبری آن‌ها دارد. به این ترتیب سازنده‌ها توانسته اند شخصیت منحصر به فرد از او خلق کنند که متعلق به خود آن‌هاست.
2- شخصیت یگانه
[تصویر:  Single-Personality.jpg]
چیزی که اکثرا در اسطوره‌شناسی‌ها می‌بینیم این است که گاهی نسخه‌های متعددی از یک شخصیت واحد در داستان‌های مختلف حضور دارد. در حالی که این نسخه‌های متفاوت مستقل از یکدیگر در اسطوره‌های مختلف حضور دارند، شخصیت و داستان‌های این افراد شباهت‌های زیادی به یکدیگر دارند که نمی‌توان آن‌ها اشخاص جداگانه‌ای در نظر گرفت.
یکی از مثال‌های این موضوع، الهه فریاست. در واقع خیلی از نکات شخصیتی فریا در خدای جنگ الهام گرفته شده  از شخصیت دیگر این الهه در اسطوره‌های نورس به نام «فریگ» است. در حالی که دلایل مختلفی وجود دارد که فریا و فریگ شخصیت‌های متفاوتی هستند اما دلایلی نیز وجود دارد که این دو را در واقع دو نسخه از یک الهه‌ی واحد نشان می‌دهد. نکته‌ی مثبت بازی این است که تمرکز خود را بر یکی از این نسخه‌ها که اتفاقا مقبولیت و شهرت بیشتری داشته قرار داده است.
1- رگناروک
[تصویر:  kratos-mjolnir-header.jpg]
نکته‌ی آخری که هم در پایان معمولی و هم در پایان مخفی خدای جنگ خود را نشان می‌دهد رگناروک است. در حالی که سازندگان نقش «وَلی» برادر اودین را از این واقعه حذف کرده اند، برای جایگزینی او انتخاب‌های دیگری داشته اند. یکی از این انتخاب‌ها، قرار دادن لوکی در قالب شخصیت آتریوس است.
انتخاب دیگر تیم سازنده در پایان مخفی بازی خود را نشان می‌دهد؛ جایی که ثور پشت در خانه‌ی کریتوس ظاهر می‌شود. با آوردن ثور به میدان مبارزه وقتی که به نظر می‌رسد رگناروک در شرف وقوع است، سازندگان همه را برای بازی بعدی و تماشای اتفاقات آینده‌ی داستان مشتاق نگه می‌دارند.

پاسخ }
Thanks given by: gnsorena
#5
رییس پلی استیشن بعد از تمام کردن God of War وحشت‌زده شده بود!

[تصویر:  God-of-War.jpg]

را به‌راحتی می‌توان یکی از محبوب‌ترین و بهترین بازی‌های سال گذشته به حساب آورد و با این که این بازی توانسته پس از انتشار با موفقیت مثال‌زدنی مواجه شود، پیش از انتشار آن شک‌هایی وجود داشته که شاید این بازی نتواند عنوان لایقی در مجموعه‌ی خود باشد. کوری بارلوگ، کارگردان بازی God of War در صحبت‌های خود در جریان Devcom 2018 ، برخی از چالش‌هایی که او و تیمش در روند ساخت بازی بازی با آن‌ها مواجه بوده‌اند را با حاضرین به‌ اشتراک گذاشت. یکی از این چالش‌ها این بود که رئیس سونی، شوهی یوشیدا،  پس از تمام کردن God of War از این بازی خوشش نیامده بود.
زمانی که افرادی به صورت آزمایشی بازی God of War را انجام می‌دادند، این بازی هنوز صیقل‌خورده به نظر نمی‌رسید. بارلوگ در این مورد می‌گوید:

نقل قول: بخشی از این مسئله به این خاطر بود که ما در حال ساخت موتور و ابزار بازی بودیم و در عین حال، مشغول ساخت مکانیزم‌‌ها، طراحی مکانیزم‌ها و طراحی مراحل نیز بودیم. تمامی گروه‌های دخیل در امر ساخت بازی مجبور بودند که همه‌چیز را به‌صورت همزمان بسازند.
بارلوگ همچنین گفت که در این مرحله بسیاری از بازیکنان آزمایشی، واکنش‌های شدیدی به بازی داشتند و پس از دیدن برخی سینماتیک‌ها و گیم‌پلی بازی، تیم سازنده‌ی بازی را به نابود کردن کراتوس متهم می‌کردند.

شش ماه پیش از زمان عرضه‌ی بازی و زمانی که تیم توسعه‌دهنده‌ی God of War در حال تهیه‌ی نسخه‌ی دمویی از بازی بود، شوهی یوشیدا برای بازی کردن God of War به استودیو آمد. بارلوگ دراین‌خصوص می‌گوید:

نقل قول: نرخ تصویر بازی افتضاح بود. همه‌چیز بد به نظر می‌رسید. او در حال بازی کردن بود و شانه‌هایش جمع شده بودند و سرش اندکی تکان می‌خورد.
او فقط سرش را تکان داد و از در خارج شد. هیچ‌وقت به من نگفت که چه حسی راجع به بازی داشته اشت. درواقع او تنها به یکی از دوستان من که در یک میهمانی هم‌دیگر را دیده بودند گفته بود «روی God of War کار می‌کنی؟ باید بگم که اون روز بازی‌اش کردم. وحشت‌زده شده بودم.» بارلوگ اشاره کرد که این مسئله باعث شد تا او تیمش را هدایت کند تا نرخ تصویر را بالا ببرند و برخی از مشکلات اصلی بازی را رفع کنند. در نهایت یوشیدا برای بار دوم حاضر شد تا بازی را انجام دهد.
نقل قول: او دوباره بازی را انجام داد و می‌شد که دو حالت مختلفش {هنگام بازی کردن} را دید. حالت وحشت‌زده‌ی او بسیار خشک‌تر بود. در بار دوم او وحشت‌زده بود. همه‌چیز خیلی خوب بود. بسیار هیجان‌انگیز بود.

بازی God of War در ماه آوریل منتشر شد و توانست نقدها و بررسی‌های فوق‌العاده‌ای دریافت کند.  God of War موفق شد تا به عنوان بهترین بازی انحصاری کنسول پلی‌استیشن 4 شناخته شود.

در نقد و بررسی وبسایت گیم‌اسپات در این بازی گفته شده است:
نقل قول: آن‌چه ممکن است شما را غافل‌گیر کند این است که روایت داستانی تا چه اندازه رشد داشته و به بلوغ رسیده است. همانند خود شخص کراتوس، بازی God of War نیز گذشته را به خاطر می‌آورد و نیاز خود به پیشرفت و بهبود را به رسمیت می‌شناسد. هرکار جدیدی که در این بازی صورت گرفته در جهت بهتر شدن است و هرچیزی که از گذشته‌ی خود حفظ می‌کند هم براش مفید واقع می‌شود. کراتوس دیگر یک وحشی قابل‌پیش‌بینی نیست. God of War دیگر یک مجموعه‌ی اکشن کلاسیک قدیمی نیست. با این بازی، مجموعه در راهی جدید قدم گذاشته که امیدواریم به ماجراجویی‌های هیجان‌انگیز بیشتری منجر شود.
پاسخ }
Thanks given by: gnsorena
#6
طرفداران آخرین راز God of War را نیز پیدا کردند و ناامید شدند

[تصویر:  god-of-war-last-secret.png]

اگر به نکات مخفی بازی‌ها علاقه دارید و آخرین عنوانی که مشغولتان کرده God of War بوده است، بلیط برنده را خریده‌اید. ظاهرا رازهای بازی خدای جنگ تمامی ندارند. آخرین راز God of War نیز توسط طرفداران این بازی پیدا شده و البته ظاهرا از آن راضی نیستند.

پنل سانتا مانیکا در کامیک کان 2018 شلوغ بود و سازندگان این بازی سرنخ‌هایی از آخرین راز کشف نشده‌ی خدای جنگ به بازی‌کنندگان دادند. آن‌ها هم که پیش‌ از این البته ثابت کرده بودند که تشنه‌ی رازهای بازی هستند، خیلی سریع آن را پیدا کردند، اما در نهایت ناامیدانه اظهار داشتند که این چیزی نبوده که به دنبالش می‌گشتند!
جستجو برای راز دیگری در بازی God of War در ماه مه که کارگردان این بازی «کوری بارلوگ» در گفتگویی به این‌که هنوز یک نکته‌ی مخفی در بازی وجود دارد اشاره کرده بود آغاز شد. بعد در ماه آوریل عده‌ای از بازی‌کنندگان با استفاده از نقشه‌ای که فقط در نسخه‌ی مخصوص بازی وجود داشت، محل یک آیتم مخصوص را در بازی پیدا کردند، اما بارلوگ در همین ماه دوباره در گفتگویی خاطرنشان کرد که منظورش چیز دیگری بوده و آخرین راز God of War هنوز پیدا نشده است.
در کامیک کان هفته‌ی پیش، بارلوگ با اشاره به خانه‌ی کریتوس، محل جستجو را هم مشخص کرد و از آن زمان، عده‌ای از بازی‌کنندگان وقت زیادی را به پیدا کردن این نکته‌ی مخفی اختصاص دادند. به نظر می‌رسد آن‌ها خانه‌ی کریتوس را با دقت زیادی، سانت به سانت گشته‌اند و در آخر، با چیزی که بتواند عطش‌شان را برطرف کند مواجه نشده‌اند. آخرین راز God of War کمی ناامیدکننده ظاهر شده است.
هشدار! ادامه‌ی این متن داستان بازی را لوث می‌کند.
این‌طور که پیداست، در چهار گوشه‌ی خانه‌ی کریتوس، رون‌های ناقصی قرار گرفته‌اند که اگر آن‌ها را مرتب کنید، کلمه‌ی «لوکی»‌ (Loki) ظاهر می‌شود. به علاوه بازی‌کنندگان فهمیدند که تصویری که توسط مادر آترئوس پیش از مرگ ترسیم شده، نماد «لوکی» بوده است. دو مار در حال گزیدن دم دیگری.

[تصویر:  loki-symbol.png]

هر کسی که بازی را تمام کرده باشد، می‌داند که پسر کریتوس، آترئوس، همان لوکی اساطیر نورس است. پس این راز اطلاعات تازه‌ای به ما نمی‌دهد. بیشتر یک نکته‌ی مخفی جذاب و جالب است که برای کسانی که ساعت‌ها به دنبال آن گشتند چیز چندان دندان‌گیری نبوده است. شاید به همین خاطر است که برخی از کاربران، هنوز معتقدند این راز اصلی نیست و باید همچنان گشت.
[تصویر:  kartos-home-secret.png]
البته «جو کندی» یکی از طراحان بازی تایید کرده که بازی‌کنندگان راز مخفی بازی را پیدا کرده‌اند و همین کشف آن‌ها درست است. او با استفاده از هشتگ‌های #TheHunt و #FayeKnew و اضافه کردن جمله‌ی «به زیبایی انجامش دادید!» این موضوع را تایید کرده، با این حال،‌ بارلوگ زمانی این نکته‌ی مخفی را «راز بزرگ» تعبیر کرده بود که به نظر بسیاری، نمی‌توانسته این بوده باشد!
اشاره‌ی بارلوگ همراه با این نکته بوده که «بازیکنان برای پیدا کردن این راز باید با هم متحد شوند» و این‌که برای پیدا کردن راز آخر God of War نیاز است بازیکنان با هم همکاری داشته باشند، موضوع را کمی عجیب کرده و البته بسیاری را از باور این که راز آخر بازی کشف شده منصرف. به هر حال، عده‌ی دیگر طرفداران که متقاعد شده‌اند نام‌نوشته‌ی لوکی در دیوارهای خانه‌ی کریتوس،‌ همان چیزی بوده که مدت‌ها بارلوگ آن‌ها را به دنبالش می‌فرستاده، از این موضوع راضی نیستند.
برخی از طرفداران انتظار چیزی را داشتند که اطلاعات تازه‌ای از داستان بازی به آن‌ها بدهد. به همین خاطر است که کوتاکو در تماس با سانتا مانیکا درخواست کرده آن‌ها در این‌باره شفاف‌سازی کنند!

پاسخ }
Thanks given by: gnsorena
#7
نقد و بررسی بازی God of War ؛ رفیق قدیمی سلام!

[تصویر:  God-Of-War-4-Milestone-1130x580.jpg]
از همان روزهای اولی که در کنسول پرخاطره‌ی پلی استیشن 2، با اسپارتان بی‌اعصاب و نترسی به نام کریتوس آشنا شدم می‌دانستم قرار است تا سالیان سال او را فراموش نکنم. جنگجویی که گام در راه خدا شدن گذاشته بود و می‌رفت تا افسانه شود؛ و شد. کریتوس افسانه‌ شد. افسانه‌ای که تا سال‌ها ماندگار بود و می‌درخشید اما اوج درخشش برای من به عنوان یک طرفدار متعصب خدای جنگ، نسخه‌ی دوم این مجموعه بود که در اواخر عمر پلی‌استیشن 2، حسن ختامی باشکوه و کامل برای این کنسول رقم زد. پیشرفت‌های گرافیکی و گیم‌پلی «خدای جنگ 2» به حدی چشمگیر و بی‌نظیر بود که این بازی را  برای من به یکی از بهترین‌های تاریخ گیم تبدیل کرده است. همه چیز در بهترین شکل ممکنش قرار داشت. کریتوس، خدای جنگ را بیش از گذشته به سمت افسانه شدن هل داد. بعد از آن شخصا همه‌ی نسخه‌های این سری حتی نسخه‌ی موبایلی خدای جنگ را بازی کردم. حتی شکوه و قدرت «خدای جنگ 3» هم نتوانست چیزی از بزرگی نسخه دوم کم کند. اساسا خدای جنگ 2 در حدی از تکامل و بلوغ به سر می‌برد که نمی‌شد آن را از سریر فرمانروایی‌اش پایین کشید.

همه چیز گذشت، ما با کریتوس بزرگ خداحافظی کرده بودیم تا اینکه خبرهایی از سانتامونیکا درز کرد. چند طرح مفهومی از شخصیتی شبیه کریتوس در محیطی که یادآور طبیعت نروژ بود و تبری بر پشت! همه در بهت بودند و تجزیه و تحلیل‌ها اینترنت را پر کرده بود؛ آیا کریتوس قدم به دنیای نورس گذاشته؟ آیا این‌ها صرفا طرح‌هایی مفهومی‌اند؟ آخر چطور ممکن بود؟ تا این‌که E3 از راه رسید و خدای جنگ معرفی شد! خدای جنگی که دیگر تنها شباهتش با گذشته یک کریتوس بود و بس. آن هم فقط در اسم و کمی ظاهر! واکنش‌ها به معرفی GoW بسیار ضد و نقیض بود. برخی عاشقش شدند و خیلی‌ها متنفر. خیلی‌ها مثل من هم با ترس و لرز به آن نگاه کردند. آیا این نسخه آمده تا همه‌ی گذشته‌های زیبا را خاکستر کند؟ وقتی فهمیدم “کوری بارلوگ” کارگردان بازی جدید است، بین ترس و امید بیشتر سرگردان بودم. بارلوگ خالق بهترین نسخه‌ی این سری یعنی GoW2 بود. آیا می‌شد دوباره یک شاهکار دیگر از او ببینیم؟ یا نه، خدای جنگ با همان کسی که او را افسانه کرد، به عمق فاجعه فرو می‌رفت؟
[تصویر:  GOW4_01.jpg]
حالا بعد از چند سال انتظار، روز موعود فرارسیده است و خدای جنگی که بیش از همیشه با بیم و امید منتظرش بودیم به بار نشسته است و خب باید با یک جمله در همین ابتدا خیالتان را راحت کنم: “بارلوگ و تیمش نه تنها ناامیدمان نکرده‌اند که یکی از بهترین‌ها را تحویل می‌دهند.” بهترینی که البته مثل شماره‌ی دوم بی‌نقص و استثنایی نیست اما می تواند همانند نسخه‌ی اول، سنگ بنای یک شاهکار فوق‌العاده در آینده را بگذارد. از همین حالا بگویم که کلی اسپویلر و لوث شدن بازی به هر شکل و حالتی در این متن انتظاراتان را می‌کشد پس اگر خدای جنگ جدید را تمام نکرده‌اید، همین حالا صفحه را ببندید و دیگر این اطراف پیدایتان نشود!
بازی با یک شروع فوق‌العاده استارت می‌خورد و تا پایان بدون یک کات و صفحه‌ی سیاه جریان می‌یابد. از لحظه‌ای که گزینه‌ی New Game را انتخاب می‌کنید و پس از انتخاب درجه‌ی سختی، با همان اولین ضربه‌های کریتوس با تبر لویاتان به درخت علامت گذاری شده، ماجراجویی حماسی شما به همراه شخصیت‌ها ادامه می‌یابد و تا آخر آخر بدون هیچ کات و صفحه‌ی سیاهی ادامه می‌یابد. یک روایت سینمایی بسیار هیجان‌انگیز البته در اکثر مواقع که شما را در نقش خدای جنگ به دل اسطوره‌های اسکاندیناوی به پیش می‌برد. افسانه‌ها و اسطوره‌هایی که ذاتا برخلاف مدل‌های یونانی‌شان کمتر از درام و نمایش در آن‌ها خبری هست و هنوز هم پس از قرن‌ها آن خون تازه و پر جنب  جوش و حیرت‌انگیز مردان و زنان شمالی را در خود دارند. داستان پس از مرگ “فِی” همسر مرموز و دوم کریتوس و البته مادر تنها فرزند خدای جنگ یعنی “آتریوس” آغاز می‌شود. فی در طول بازی مرموزترین فرد بازی است و نشان ندادنش در هیچ رویا و فلش‌بکی، به این احساس مرموزی کمک می‌کند. زنی که گویی عامل تغییرات عظیم و بزرگ کریتوس است. زنی که همه در طول بازی از او با احترام یاد می‌کنند و کلیت بازی درباره‌ی او و وصیتش است. فی وصیت کرده که خاکسترش را به بلندترین کوه عالم ببرند و آنجا به دست باد بسپارند و از همینجاست که سفر پرمخاطره‌ی پدر و پسر شروع می‌شود.
[تصویر:  GoW-.jpg]

شاید داستان و محرک آن فی باشد، اما در این میان برجسته‌ترین شخصیت بازی، همانطور که حدس می‌زنیم خود کریتوس است. خدای جنگ دیگر آن مرد قدیمی نیست. فرق کرده است. آدم یا بهتر است بگوییم خدای دیگری شده است. کمی پیر شده و بسی خسته. دیگر حال و حوصله‌ی دردسر ندارد. آمده در این گوشه‌ی دورافتاده‌ی عالم تا به دور از گذشته‌ی سراسر درد و رنج و زخمش، در آرامش کمی زندگی کند. خودش می‌گوید که می‌خواهد به عنوان یک آدم زندگی کند. اما انگار سرنوشت برایش چیز دیگری رقم زده. سرنوشتی که البته کریتوس به آن باور ندارد و بار‌ها و بارها در گذشته آن را نشان داده است. کریتوس به دنبال رستگاری است. رستگاری که شاید برایش ناممکن باشد. همانطور که آتنا در میانه‌های بازی به آن اشاره می‌کند؛ کریتوس شاید هنوز هم یک هیولا باشد، اما دیگر هیولای دیگران نیست و این نکته‌ی مهمی است. خدای جنگ حالا دیگر به تربیت فرزندش بیشتر اهتمام دارد تا درگیری. رابطه‌ی پدر و فرزندی بین کریتوس و آتریوس بهترین نمونه‌ای است که تا به حال در بازی‌های رایانه‌ای دیده‌ایم و انگار همه چیز برای این ساخته و پرداخته شده که این ارتباط عاطفی به نمایش درآید. کریتوس این روزها دیگر عصبی نیست؛ حالی که در همه‌ی سال‌های عمرش بر او غالب بوده است. او حالا فهمیده که خشم و عصبانیت عامل همه‌ی بدبختی‌ها بوده و می‌خواهد همین را به آتریوس هم بفهماند… حالا در چشمان شبح اسپارتا به جای شعله‌های خشم، نمِ غم و اندوه نمایان است.

[تصویر:  gow2.jpg]
با ورود مردی عجیب و غریب با قدرت‌های مافوق بشری و وادار کردن کریتوس به مبارزه، همه چیز به هم می‌ریزد و درست در همین لحظه است که در اوج هیجان و بهت از زیبایی خیره‌کننده‌ی بصری خدا جنگ، اولین ایراد بازی خودش را نشان می‌دهد؛ قابلیت پیش‌بینی مخاطب! بله اگر کمی اطلاعات درباره‌ی اساطیر نورس داشته باشید به سرعت نشانه‌ها را متوجه می‌شوید و می‌فهمید که آن غریبه نمی‌تواند کسی جز “بالدر” باشد. خدای محبوب و خوش چهره‌ای که از قضا به نوعی رویین‌تن است. همین اول کار تخصص سانتامونیکا در وارونه کردن اساطیر را می‌بیند و بالدر از یک خدای زیبا، خوش چهره، خوش قلب و محبوب، به شخصیتی پارانویید، بداخلاق و البته زشت تبدیل شده است. خدایی که حالش از این وضعیت رویین‌تنی به هم می‌خورد و با عذاب زندگی می‌کند. بالدر با همه‌ی تلاش‌هایش نمی‌تواند نقش یک آنتاگونیست کاریزماتیک و قابل احترام را ایفا کند و این شاید بتوان گفت یکی از سه ایراد عمده‌ی بازی است؛ عدم وجود شخصیت منفی قابل قبول!
[تصویر:  God-of-War-balder.jpg]
این پیش‌بینی پذیری داستان، سورپرایزهای روایت خدا جنگ را از بین می‌برد. اگر گیمر کمی اطلاعات داشته باشد، با دیدن آن گراز طلایی به سرعت می‌فهمد که آن زن جادوگر زیبا، “فریا” الهه‌ی باروری و زیبایی اسکاندیناوی است. و خب وقتی به دیالوگ‌هایش توجه می‌کند می‌فهمد که سازندگان این روایت از افسانه‌ها را که او مادر بالدر است را برای داستان‌شان برگزیده‌اند. ولی بزرگترین ضربه‌ی پیش‌بینی پذیری را سورپرایز اصلی بازی متحمل می‌شود. حتی اگر ندانید فی در اسطوره‌ها نام مادر “لوکی” است، اگر فقط کمی به داستان‌های “میمیر” گوش دهید متوجه خواهید شد که کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه است. لوکی به طرز مرموزی از داستان‌ها حذف شده حتی داستان‌هایی که عملا بدون حضور او، اساسا نباید رخ می‌داند. از تقریبا میانه‌ی بازی است که شک‌تان به یقین تبدیل می‌شود که نبود لوکی باید علت خاصی داشته باشد و با کمی زرنگی می‌فهمید که آتریوس در واقع همان لوکی است!
[تصویر:  gow-fereya.jpg]
البته قرار نیست از داستان فقط ایراد بگیریم. ترکیب لور و حال و هوای اساطیر نورس با خدای جنگ و جا دادن کریتوس و پسرش در میان آن‌ها خیلی خوب انجام شده و باور بذیر شده است. اول خیلی ناراحت بودم که خبری از کریتوس در بین این بازی و پایان GoW3 نمی‌شنویم. نمی‌دانیم در این بازه چه می‌کرده است و چه شده که سر از میدگارد درآورده. ولی در نهایت به این نتیجه رسیدم که اتفاقا نیازی هم نیست بدانیم. در واقع ندانستنش فرقی به حالمان نمی‌کند. کریتوس حالا اینجاست و همین مهم است. داستان با یک پایان بندی خوب تمام می‌شود و اگر بعد از برگشتن از یوتن‌هایم به کلبه‌ی کریتوس برگردید، بازی پایان اصلی خود را نشان می‌دهد که البته پیش درآمدی است برای نسخه‌ی بعدی. حالا ثور با آن چکش مخوف و معروفش به سراغ کریتوس و لوکی آمده. برای انتقام؟ شاید. برای همکاری؟ ممکن است. واقعا برای رویارویی با ثور لحظه شماری می‌کنم؛ تبر لویاتان در برابر چکش میولنیر؛ کدام پیروز می‌شوند؟
[تصویر:  thor.jpg]
داستان را که رها کنیم، می‌رسیم به بخشی که بیشترین تغییرات را نسبت به گذشته به خود دیده است؛ گیم‌پلی. گیم‌پلی خدای جنگ از پایه دگرگون شده است هرچند هنوز هم رگه‌هایی از قدیم در آن پیداست. اولین تغییر و جنجال برانگیزترین تغییر، دوربین است. حالا با یک دوربین سینمایی روی شانه‌ی نزدیک هی کریتوس روبرو هستیم که اساس گیم‌پلی را دگرگون کرده است. نمی‌شود به راحتی گفت این دوربین خوب است یا بد اما می‌توان گفت خوبی‌ها و بدی‌های خاص خود را دارد. از نظر روایت داستانی و سینمایی شدن بازی، بسیار کمک‌ کرده است اما در مبارزات، کندی آن به همراه کندی کریتوس لااقل تا میانه‌های بازی، اذیت می‌کند.

تغییر دوم، نیمه جهان‌باز شدن بازی است. داستان همچنان خطی دنبال می‌شود، و کل دنیای خدای جنگ جدید یکپارچه و باز نیست. نقشه درواقع از تعدادی منطقه‌ی جدا از هم تشکیل می‌شود که البته بسیار بزرگ و پر از جزییات است. حس ماجراجویی و گشت و گذار در دنیا‌های بازی بسیار لذت بخش و هیجان‌انگیز است به طوری که همیشه سورپرایزی برایتان در گوشه و کنار آن یافت می‌شود. این سبک را قبلا در سری دارک سایدرز به خوبی دیده بودیم و باید بگویم این تنها چیزی نیست که خدای جنگ از دارک سایدرز به عاریت گرفته و از آن الهام جسته است. کریستال‌های انفجاری، سیستم زره و آپگرید کردن و حتی تعدادی از کمبو‌های تبر لویاتان مستقیما از دارک سایدرز به بازی راه یافته‌اند اما این را نمی‌توان نکته‌ای منفی دانست چرا که به قدری کارا و خوب در دل بازی جای گرفته‌اند که توی ذوق نمی‌زنند.

تغییر بزرگ بعدی سیستم کرفتینگ زره و آپگرید کریتوس است که کمی المان‌های نقش‌آفرینی را به خدای جنگ اضافه کرده است. تصمیم بسیار خوبی که کوری بارلوگ و تیمش گرفته‌اند و توانسته عمق بسیار مناسبی به بازی بدهد. این بخش نه به سبک و سیاق عناوین نقش آفرینی آنقدر پیچیده است که در آن غرق بشوید و گاه کلافه‌تان کند، نه آنقدر ساده و مسخره که بدون استفاده از آن بتوان بازی را به اتمام رساند. سر و کله زدن با کرفت زره‌ها، تعویض انچنتمنت‌ها و طلسم‌ها و استفاده از رون اتک‌ها بسیار لذت بخش و تاثیرات‌شان در روند بازی به خوبی قابل مشاهده است. در این زمینه خدای جنگ به بهترین شکل عمل می‌کند و نمی‌توان ایراد خاصی به آن گرفت.
[تصویر:  enchantments.jpg]
تغییرات ریز و درشت دیگری نیز مشاهده می‌کنیم. آتریوس در طول بازی به عنوان یک یار کمکی بسیار کارا است و با پیشرفت در بازی و پیشرفت او، می‌تواند کمک قابل ملاحظه‌ای به کریتوس بکند. تغییر دیگر وجود تبر لویاتان است که با الهام مستقیم از چکش میولنیر ثور طراحی شده است. ساخت و طراحی لویاتان حرف ندارد. به خوبی عمل می‌کند، اذیت نمی‌کند و احساس سنگینی و قدرتش را همیشه و همه‌جا حس می‌کنید. البته کریتوس با لویاتان کمی کند است اما بازی درست درجایی که احساس می‌کنید دیگر نمی‌توانید کندی مبارزات را تحمل کنید، سورپرایز زیبایی رو می‌کند و تیغه‌های آشوب قدیمی کریتوس را به او و گیمر باز می‌گرداند. از اینجا به بعد سرعت مبارزات و حرکات کریتوس بیشتر و تازه کمی به خدای جنگی که قبلا می‌شناختیم شبیه می‌شود.
بزرگترین ایراد بازی اما نبود باس‌فایت‌های حماسی و درخور این سری است. خدای جنگ همیشه پر بوده از این باس‌فایت‌های هیجان‌انگیز و فوق‌العاده. مبارزه با هایدرا و اریس در خدای جنگ یک، کلوسوس، تایفون، شاه بربرها و البته خود زئوس در شماره دوم و شماره سوم که کل بازی چندین و چند باس‌فایت عظیم و بی‌نظیر بود. خدای جنگ جدید به شکل جدی از این مشکل رنج می‌برد و کشتن ترول‌های شبیه به هم و یک اژدهای نصف و نیمه، دردی از گیمر دوا نمی‌کند. البته می‌شود در نقشه دنبال والکیری‌ها گشت و آن‌ها را شکست داد اما باز هم این جنگجویان زیبارو نمی‌توانند مشکل را کاملا حل کنند. بگذارید پا فراتر بگذاریم، خدای جنگ کلا مشکل دشمن دارد. دشمنان بازی تعدادشان محدود است و در نهایتا به 6-7 نوع حالا با مدل‌های مختلف محدود می‌شوند. انتظار مبارزات نفسگیرتر و حماسی‌تری داشتیم که خب مشخصا برآورده نشده است. از حذف چالش‌های پلتفرمر و سکوبازی هم باید گفت که همراه با حذف قابلیت پرش و شنا کردن، عملا کریتوس را به یک تخته سنگ کند و چسبیده به زمین تبدیل کرده است.
[تصویر:  God-of-War-4K-gameplay.jpg]
از نظر بصری و صوتی با یکی از بهترین‌های نسل روبرو هستیم. گوشه‌ گوشه‌ی بازی از نظر طراحی هنری و گرافیک فنی در بهترین سطح هستند. مدل‌سازی کاراکتر‌ها مخصوصا کریتوس بی‌نقص و شاهکار است. تک‌تک عضلات این کوه ماهیچه را در حرکات مختلف می‌توان دید و تحسین کرد. جزییات محیط حرف ندارد و طراحان هنری تیم سانتامونیکا، نشان داده‌اند که درک بسیار خوبی از دنیای نورس و اساطیر شمالی داشته‌اند. دوبله‌ها در سطح بسیار خوبی قرار دارند و “بر مک‌کرری”‌ نیز به عنوان آهنگ‌ساز، توانسته تجربه‌ای خوب و درخور توجه را برای مخاطبین به همراه بیاورد.
[تصویر:  gow-mimir.jpg]
خدای جنگ با تمام بیم و امیدهایش و تمام جنجال‌هایش آمد و پرقدرت هم ظاهر شد. بازی ایرادات گاه مهمی هم دارد اما آیا کوری بارلوگ و تیمش می‌توانستند این بازی را بهتر بسازند؟ از نظر من خیر! سازندگان نهایت تلاش‌شان را تحویل داده‌اند و اگر ایرادی هم در بازی وجود دارد، اجتناب ناپذیر بوده است. ایراداتی که البته در نسخه‌ی بعدی قابل قبول نخواهند بود. سانتامونیکا سعی کرده با این بازی یک سنگ بنای محکم برای این سری از صفر بنا کند و پی‌ریزی این پایه، پنج سال وقت، و میلیون‌ها دلار سرمایه را مصرف کرده است. حالا برای ادامه کار ساده‌تر است و دست سازندگان بازتر. منتظر یک شاهکار بی‌نظیر مانند خدای جنگ دوم هستیم. بارلوگ نشان داده که می‌تواند و با تجربه‌ی این بازی ما هم به او اعتماد خواهیم کرد.

پاسخ }
Thanks given by: gnsorena
#8
شخصیت‌ها، سرزمین‌ها و هیولاهایی که دوست داریم آن‌ها را در God of War بعدی ببینیم

[تصویر:  God-of-War-5.jpg]

جدیدترین نسخه از سری God of War درماه آوریل عرضه شد و از آن‌جایی که استودیوی سانتامونیکا تصمیمی به عرضه‌ی محتویات پس از انتشار برای بازی God of War ندارد، بنابراین بر اساس شایعات منتشر شده کار ساخت نسخه‌ی بعدی این سری آغاز شده است. در این مقاله قصد داریم به معرفی شخصیت‌ها، هیولاها و سرزمین‌هایی بپردازیم که احتمالاً در نسخه‌ی بعدی God of War حضور خواهند داشت. 

هشدار: این مقاله بخش اعظمی از داستان بازی God of War را فاش می‌کند. بنابراین اگر هنوز این بازی را تجربه نکرده‌اید، همین حالا این صفحه را بسته و از مطالعه‌ی این مقاله خود داری کنید. این آخرین هشدار ماست؛ اگر بازی God of War را تجربه نکرده‌اید، سریعاً از این صفحه خارج شوید.
اگر یادتان باشد کوری بارلوگ طی مصاحبه‌ای گفته بود که برای تجربه‌ی نسخه‌ی بعدی God of War نباید مدت طولانی صبر کنیم. حرف وی تا حدودی درست بود زیرا دیگر لازم نیست کد‌ها و موتور بازی از نو ساخته شود و برخلاف نسخه‌ی اخیر نیاز به تلاش و کار چندین و چند ساله نیست. God of War داستان بسیار جذابی را روایت کرد که شخصیت‌های بسیار خوبی را نیز به همراه داشت. اگرچه باس فایت‌های کمتری را در بازی شاهد بودیم اما در عوض سازندگان برروی جزئیات شخصیت‌ها و هویت آن‌ها بیشتر از پیش کار کرده و شاهد شخصیت‌های پخته‌تر و کامل‌تری در بازی بودیم. اما افسانه‌های نورس بسیار گسترده است و هنوز شخصیت‌ها، هیولاها و سرزمین‌های بسیاری در اساطیر نورس وجود دارند که بر اساس خط داستانی بازی احتمال حضور آن‌ها در نسخه‌ی بعدی بازی بسیار زیاد است. به علاوه در نسخه‌ی اخیر شخصیت‌هایی حضور داشتند که به نظر می رسد در نسخه‌ی بعدی نیز همچنان حضور پررنگی در خط داستانی بازی خواهند داشت.
از جمله انتقاداتی که در رابطه با بازی God of War مطرح شده است، به کمبود باس فایت‌های بازی اشاره داشتند. بنابراین در این مقاله قصد داریم تا علاوه بر شخصیت‌های جدید، به معرفی هیولاها و سرزمین‌هایی از افسانه‌های نورس بپردازیم که بر اساس خط داستانی بازی احتمال حضور آن‌ها بسیار بالا است. پس با ما همراه باشید.
شخصیت‌ها
۱-فریر (Freyr)
اولین انتخاب بدون شک Freyr است؛ یکی از خدایان ونیری (Vanir)، برادر دوقلوی فریا (Freyja) و فرمان‌روای الف‌ها که در طول بازی چندین بار به آن اشاره شد اما هیچ‌گاه در بازی حضور پیدا نکرد. بر اساس نوشته‌های موجود در Alfheim و حضور لایت الف‌ها در این سرزمین، به نظر می‌رسد وی مفقود شده و حال لایت الف‌ها به دنبال وی می‌گردند. البته در نوشته‌ها آمده است که فریر (Freyr) شمشیر افسانه‌ای را برای کمک به جستجوی الف‌ها، به Alfheim می‌فرستد اما این شمشیر هنوز نرسیده است. این نکته‌ی بسیار مهمی است زیرا اگر این شمیر گم شده باشد به این معنی خواهد بود که فریر به Vanaheim بازگشته است. البته بسیاری بر این اعتقاد هستند که فریر در آزگارد زندانی شده است و اگر این گونه باشد اودین (Odin) می‌تواند از وی برای کنترل فریا (خواهر دو قلویش) استفاده کند و از این روی فریا به آسیر می پیوندد تا انتقام فرزندش بالدُر را از کریتوس و پسرش بگیرد. البته اگر این احتمالات را نادیده بگیریم، از آن‌جایی که فریر از آسیر‌ها متنفر است (اشاره به جنگ میان ونیرها و آسیر‌ها) مشخص نیست که وی در قضیه انتقام طرف خواهرش و آسیر‌ها خواهد بود یا خیر. همان‌طور که اشاره کردیم فریر دارای یک شمیر افسانه‌ای است که Sumarbrandr نام دارد و ابهت خاصی به شخصیت فریر می‌بخشد که در نوع خود سلاح منحصر بفردی به شمار می‌آید (اگرچه در افسانه‌ها نوشته شده است که فریر شمشیر خود را گم کرده و در نبرد رگناروک با شاخه‌ی درخت مبارزه می‌کند). همچنین فریر یک کشتی جادویی به نام Skidbladnir نیز دارد؛ کشتی که می‌تواند آن‌قدر کوچک شده و در درون کیسه‌ای جای گیرد. به علاوه یک گراز وحشی مو طلایی به نام Skidbladnir ارابه‌ی فریر را می‌کِشد و در تاریکی موهای طلایی‌ این گراز وحشی به مانند شعله‌های آتش می‌درخشد. دو گنجینه‌ی فریر (کشتی و گراز موطلایی) به وسیله‌ی Brokk و Sindri  خلق شده‌اند. با توجه به داستان God of War، شخصیت فریر (Freyr) گزینه‌ی بسیار مناسبی برای ادامه‌ی داستان بازی است؛ یک شخصیت بسیار عجیب.
[تصویر:  canva-photo-editor_large.png]
نبرد میان Surtr ( سمت چپ) و Freyr ( سمت راست) سوار بر گراز وحشی خود
۲- نیورد ( Njordr)
Njordr پدر فریا و فریر است که می‌تواند نقش فرمان‌روای ونیر را در نسخه‌ی بعدی ایفا کند. معمولا در افسانه‌های نورس از او به عنوان خدای دریاها، باد و ماهی‌گیری یاد می‌شود زیرا معمولا ماهی‌گیران و دریانوردان او را پرستش می‌کنند. البته یکی از روستاهایی که مردمش او را می‌پرستیدند، بعد از نابودی Thamur به وسیله ثور نابود شد زیرا با شکست Thamur، این هیولا به روی این روستا افتاد و آن را ویران کرد. Njordr یکی از کسانی است که گفته می‌شود از نبرد رگناروک جان سالم به در خواهد برد. در هر حال او می‌تواند یکی از شخصیت‌هایی باشد که در نسخه‌ی بعدی بر علیه کریتوس بتازد.
[تصویر:  1377631660_small.jpg]
Njordr، خدای دریاها
۳- هایمدال ( Heimdallr)
مطمئنا از آن جایی که در مورد اول به اودین، رگناروک و آسیر‌ها اشاره کردیم، انتظار دارید تا مورد دوم در ارتباط با دو شخصیت ثور یا اودین باشد. همان‌طور که می‌دانیم God Of War به طور مشخص و واضحی تایید کرد که دو شخصیت ثور و اودین نیز در داستان بازی حضور دارند و در ارتباط با ثور نیز به نظر می‌رسد این شخصیت در God of War 5 حضور پیدا کند ( با توجه به این‌که در پایان پنهان God Of War نیز شاهد وی بوده‌ایم) بنابراین نیازی به لیست کردن این دو شخصیت در این مقاله نیست و به سراغ شخصیت‌های دیگری خواهیم رفت. از این روی یکی دیگر از شخصیت‌های آسیری که می تواند در نسخه‌ی پنجم حضور پیدا کند، هایمدال (Heimdallr) است؛ نگهبانی که از پل ورودی قلمرو خدایان آسگارد محافظت می‌کند. او شنوایی و بینایی بسیار قوی داشته و دارای شیپوری است که در مواقع خطر می‌تواند در آن بدمد. در واقع این شیپور هشداری است برای بیدار کردن ایزدان و خدایان آسگارد و هشدار دادن به آن‌ها در هنگام خطر. بر اساس افسانه‌ها یکی از نکات مهم در رابطه با شیپور هایمدال این است که نبرد رگناروک با شیپور وی آغاز می‌شود. در واقع او هر وقت احساس کند که پایان جهان نزدیک است، در شیپور خود می‌دمد و نبرد رگناروک آغاز خواهد شد. هایمدال می‌تواند به عنوان یکی از باس‌های بازی روبروی کریتوس قرار گیرد زیرا کریتوس برای مبارزه با خدایان آسیر باید ابتدا هایمدال را شکست دهد. از آن جایی که داستان بازی God of War قویا به نبرد قریب الوقوع رگناروک اشاره کرده است، بنابراین این شیپور می‌تواند نقش بسیار اساسی را در بازی ایفا کند. شاید مهمترین نکته در مورد هایمدال را تقابل احتمالی وی با آترئوس دانست. بگذارید ساده‌تر بگویم در افسانه‌ها آمده است که هایمدال و لوکی در جریان نبرد رگناروک یکدیگر را به قتل می‌رسانند. از آن‌جایی که مشخص شد آترئوس همان لوکی است، بنابراین احتمالا سرنوشت وی پیوند بسیار نزدیکی با هایمدال خواهد داشت.
[تصویر:  Heimdall-1.jpg]
هایمدال ( Heimdallr) نگهبان قلمرو خدایان آسگارد
۴- هودر (Hodr)
خدایان و هیولاهای بسیاری در افسانه‌های نورس وجود دارند که هر کدام از آن‌ها دارای قدرت‌های خارق العاده‌ای هستند. هودر (Hodr) در برابر آن‌ها عددی نیست اما اضافه شدن این شخصیت به بازی God of War 5 می‌تواند بسیار جالب باشد. هودر یک خدای نابینا و پسر اودین ( حاصل ازدواج اودین و فریگا) و برادر دو قلوی بالدُر است؛ شخصی که در افسانه‌ها با فریب لوکی (آترئوس) با شلیک کمان باعث مرگ برادرش یعنی بالدُر شد. البته مطابق افسانه‌ها در نتیجه‌ی این کار، هودر بعدا توسط والی ( فرزندی که یک روزه به اندازه انسان بالغ رشد کرد) به قتل رسید. اما از آن‌جایی که داستان بازی God of War به گونه‌ای دیگر روایت شد، دیگر شاهد این اتفاق نخواهیم بود و هودر به وسیله والی کشته نمی‌شود. بنابراین امکان وجود این شخصیت در نسخه‌ی بعدی وجود دارد. استودیوی سانتا مونیکا سابقه‌ی بسیار خوبی در منسجم کردن شخصیت‌های مختلف دارد؛ حتی اگر تاریخچه و یا داستان زیادی از آن‌ها در افسانه‌ها وجود نداشته باشد. ظاهرا این استودیو قصد دارد همین کار را در نسخه‌ی بعدی نیز انجام دهد. شاید هودر خدای آنچنان قدرتمندی در اساطیر نورس نباشد اما از آن‌جایی که در داستان بازی، بالدُر به وسیله کریتوس کشته شد، شاید هودر در نسخه‌ی بعدی حضور پیدا کند تا انتقام مرگ برادرش را از کریتوس بگیرد. با توجه به روایت متفاوتی که از مرگ بالُدر توسط استودیوی سانتا مونیکا شاهد بوده‌ایم، این موضوع اصلا بعید نیست.
۵- کواسیر (Kvasir):
کواسیر (Kvasir) نیز الزاما خدای قدرتمندی در اساطیر نورس نیست؛ دقیقا به مانند Mimir اگرچه قدرت کواسیر از دانش و آگاهی وی سرچشمه می‌گیرد. کواسیر از بزاق خدایان و ایزدان آسیر و ونیر متولد شده است؛ موجودی که دانش و آگاهی را در سراسر دنیا گسترش می‌دهد. البته در افسانه‌ها وی توسط دو دورف کشته شد و از خون وی نوشیدنی به نام Mead of Poetry به وجود آمد که بعدا اودین این نوشیدنی را تصاحب کرد. هر کسی از این نوشیدنی بنوشد، به یک دانشمند تبدیل شده که می‌تواند هر مسئله‌ای را حل کرده و یا به هر اطلاعاتی دست یابد. چه کواسیر و چه نوشیدنی Mead of Poetry  اگر در بازی حضور داشته باشند، بسیار جالب خواهد بود به خصوص اگر روبروی Mimir قرار گیرد؛شخصی که به آسیر‌ها کمک می‌کند. حال شاید کنجکاو هستید که بدانید اگر قرار باشد کواسیر در نسخه‌ی بعدی حضور پیدا کند، در کجای داستان قرار می‌گیرد. می‌توان گفت که در این صورت وی پیوند نزدیکی با لوکی ( آترئوس) خواهد داشت. در افسانه‌ها آمده است وقتی خدایان متوجه می‌شوند که لوکی در قتل بالدُر دست داشته است، تصمیم گرفته تا وی را اسیر کرده و مجازات کنند. در نهایت کواسیر که از حقه‌های لوکی کاملا آگاه بود (به سبب دانش و هوش فراوان)، به خدایان آسیر راه به دام انداختن وی را آموزش داد. اگرچه لوکی (آترئوس) در مرگ بالدُر به طور غیر مستقیم نقش داشت اما احتمالا در صورتی که کواسیر در نسخه‌ی پنجم حضور داشته باشد، یکی از احتمالات این است که وی به اودین برای به دام انداختن دوباره آترئوس کمک کند؛ موضوعی که بالدُر در آن ناکام مانده بود.
[تصویر:  Kvasir-was-the-One-Who-Helped-the-Aesir-...24x520.jpg]
کواسیر به اودین کمک می‌کند تا دوباره لوکی را اسیر کند
۶- ترود (Thrud):
دو شخصیت قابل توجه دیگر که در نسخه‌ی چهارم حضور داشته‌اند Magni و Modi، پسران ثور (Thor) بوده‌اند. در واقع ثور دارای سه فرزند بود که که Modi ،Magni و Thrud نام داشتند. علت نام گذاری آن‌ها به چنین نام‌هایی این بود تا قدرت و عظمت ثور را بیان کنند. به بیان ساده‌تر Magni به معنی فوق‌العاده، Modi به معنای شجاع و Thrud به معنای بی پروا است که اگر آن‌ها را در کنار هم بگذاریم می‌شود فوق العاده شجاع و بی پروا؛ اگرچه Modi شبیه هر چیزی است جز شجاع. او دوبار از دست کریتوس گریخته و در نهایت پدرش ثور به او لقب بزدل را می‌دهد. در نسخه‌ی چهارم هم پایان هر دو برادر به دست کریتوس رقم خورد و در پایان پنهان بازی و در میان پرده‌ای کوتاه شاهد بوده‌ایم که ثور برای گرفتن انتقام به خانه کریتوس رفته است. حال از داستان دو برادر که رقابت و کینه‌ی میان آن‌ها ریشه در دو روایت مختلف از اساطیر نورس دارد بگذریم، به عضو دیگری از خانوده‌ی ثور یعنی خواهر Magni و Modi می‌رسیم. همان طور که اشاره کردیم وی Thrud نام دارد و در جریان بازی نیز اشاره کوتاهی به وی شد. Thrud دختر ثور و Sif می‌باشد و در برخی افسانه‌ها آمده که شاید وی در واقع یک والکری بوده است. اطلاعات بسیار کمی از این شخصیت در دسترس است اما در هر صورت او دختر ثور می‌باشد و مطمئنا بسیار قدرتمند است. وی از جمله زنانی است که به عنوان جنگجو انتخاب می‌شدند (شیرزن). استودیوی سانتامونیکا کار بسیار فوق العاده‌ای در رابطه با Magni و Modi انجام داد از همین روی خواهر قدرتمند آن‌ها می‌تواند گزینه‌ی جذابی به عنوان یکی از شخصیت‌های منفی نسخه‌ی بعدی باشد. اگر دقت کنید Mimir در بازی می‌گوید که ثور دو پسر و یک دختر دارد اما قبل از اینکه نام دختر را بگوید صحبت وی قطع می‌شود.
[تصویر:  Magni-and-Modis-Sister-Thrud-Was-Sometim...24x520.jpg]
هیولاها
۱-فنریر (Fenrir):
علاوه بر یورموگایند (ماری که در بازی شاهدش بوده‌ایم)، فنریر شاید یکی از خطرناک‌ترین و بهترین هیولاهای اساطیر نورس باشد. این گرگ وحشی یکی از سه فرزند لوکی و یک جاینت به نام Angrboda است. از آن‌جایی که یورمونگایند احتمالا از آینده آمده بود، بنابراین اگر پیش بینی‌های ما درست باشد فنریر نیز می‌تواند در نسخه‌ی بعدی حضور پیدا کند. در افسانه‌ها آمده است که فنریر در جریان نبرد رگناروک و قبل از این که به وسیله Vidarr (پسر اودین) کشته شود، اودین را نابود می‌کند. در افسانه‌های نورس هیچ هیولایی قدرت و شهرت فنریر را ندارد و بنابراین وی می‌تواند به عنوان یکی از باس‌های نسخه‌ی بعدی حضور داشته باشد. در افسانه‌ها آمده است که خدایان، فنیر را با یک حقه‌ی جادویی که به وسیله دورف‌ها ایجاد شده است به زنجیر می‌کشند. حال اگر قرار باشد کریتوس با فنیر مقابله کند باید از این جادو استفاده کند؛ جادویی که برای ساختن آن به کمک Brokk و Sindri احتیاج دارد.
[تصویر:  Fenrir-is-the-Greatest-Wolf-in-Norse-Myt...24x520.jpg]
فرضیه‌هایی در ارتباط یورمونگاند: لوکی و Angrboda صاحب سه فرزند شده‌اند که به ترتیب فنریر، هل و یورمونگاند نام داشتند. روایت‌های مختلفی در ارتباط با این مار عظیم الجثه دریایی وجود دارد. برخی از افسانه‌ها به این نکته اشاره دارند که یورمونگایند پس از تولد توسط اودین به جزیره‌ای در سرزمین میانه تبعید شده، در آن‌جا زندگی و به این اندازه رشد می‌کند (اودین فرزندان لوکی را خطری برای خود دیده و بالافاصله پس از تولد هر سه فرزند را تبعید کرد). اما در نبرد رگناروک وی و ثور در نبردی خونین با یکدیگر مبارزه می‌کنند که ثور، یورمونگایند را به قتل می‌رساند اما خود نیز به وسیله‌ی سَم یورمونگایند کشته می‌شود. در روایتی دیگر اشاره شده که یورمونگایند از زمان آینده آمده و از اتفاقات آن زمان با خبر است.
[تصویر:  maxresdefault-3.jpg]
یورمونگاند هنگامی که برای اولین بار با Mimir صحبت می‌کند به او می‌گوید : ” صدای این پسر بسیار آشنا است” (اشاره به این که آترئوس همان لوکی و پدر یورمونگایند است)
۲- Garmr
اگرچه  Garmr به اندازه فنریر مشهور نیست اما وی نیز هیولای قدرتمندی است. در حقیقت کریتوس شرایط را برای حضور وی در نسخه‌ی بعدی فراهم کرده است. Garmr یک هیولای تشنه به خون و دقیقا به مانند هیولای سربروس اساطیر یونان است که از هل‌هایم (Hellheim) محافظت می‌کند. در بازی God of War کریتوس یک ترول به نام Mattugr Helson را نابود کرد که دقیقا وظیفه‌ی محافظت از دروازه‌ی هل‌هایم را به عهده داشت از آن‌جایی که با کشته شدن Mattugr Helson دروازه‌ی هل‌هایم دیگر نگهبانی ندارد، بنابراین Garmr می‌تواند در نسخه‌ی پنجم حضور یافته و جای وی را پر کند. حال اگر کریتوس دوباره به این سزمین یخ زده سفر کند احتمالا شاهد یک باس فایت با این هیولا در نسخه‌ی بعدی خواهیم بود. البته اگر سری به افسانه‌ها بزنیم، متوجه می‌شویم که Garmr در نبرد رگناروک نیز نقش دارد. در افسانه‌ها آمده است که به هنگام نبرد رگناروک Garmr از Gnipahellir ظهور می‌کند؛ غاری در هل‌هایم که وی در آن‌جا به زنجیر کشیده شده بود. مطابق افسانه‌ها وی در نبرد رگناروک Tyr، خدای آسیر را به قتل می‌رساند و همین موضوع باعث می‌شود تا دیگر خدایان نیز وی را نابود کنند.
[تصویر:  Garmr-Could-Also-Be-a-Deadly-Foe-Guardin...00x450.jpg]
با مرگ Mattugr، هیولای کشنده دیگری به نام Garmr می‌تواند جایگزین وی شود تا از هل‌هایم محافظت کند
۳-  هاف‌گوفا (Hafgufa)
اگرچه اکثر هیولاهای اساطیر نورس موجوداتی گرگ مانند هستند اما هاف‌گوفا موجود کاملا متفاوتی است. در افسانه‌های نورس هاف‌گوفا یک هیولای غول پیکر دریایی است که در دریای گرین لند زندگی می‌کند و خود را به شکل یک جزیره مخفی کرده است. بر اساس افسانه‌ها، هاف‌گوفا با ترشح موادی ماهی‌ها و آبزیان را به سمت خود کشیده و هنگامی که آن‌ها نزدیک شوند، آن‌ها را وارد دهان خود کرده و می‌بلعد. در افسانه‌ها از او به عنوان مادر تمام هیولاهای دریایی یاد می‌شود. او قادر است کشتی‌ها و وال‌ها را نیز به مانند ماهی‌ها در عرض چند ثانیه ببلعد. هاف‌گوفا شباهت‌هایی به مار نسخه‌ی چهارم دارد اما از از نظر ابعاد و اندازه از وی بزرگ تر است. حضور هاف‌گوفا می تواند فرصتی باشد که کریتوس با یک هیولای عظیم الجثه مبارزه کند و یا شاید هم به مانند یورمونگاند، داستان به گونه‌ای باشد که کریتوس به درون بدن هاف‌گوفا برود. حقیقت این است که معمولا این هیولا با یک جزیره اشتباه گرفته می‌شود ( به دلیل روش پنهان سازی این هیولا) و شاید حتی پشت این هیولا به عنوان یک جزیره مستقل قابل کاوش باشد و سپس کریتوس مجبور به مبارزه با وی شود.
[تصویر:  56a8a59f94fd3e41e5a1c463000f91d8.jpg]
۴- Nidhoggr
یک از بزرگ‌ترین و غول پیکر‌ترین هیولاهای موجود در افسانه‌های نورس Nidhoggr نام دارد. وی در اعماق هل‌هایم زندگی می‌کند. قسمت اول نام او یعنی Nid واژه‌ای به زبان نورسی و به معنای بی افتخار است که این واژه را برای افراد شرور و فاسد به کار می‌بردند. این موضوع حاکی از این است که Nidhoggr یکی از شرور‌ترین و فاسدترین هیولاهای نورس به شمار می‌آید که در اطراف درخت Yggdrasil سکونت دارد زیرا آن‌ها به شدت از این درخت که نُه دنیا را به هم متصل می‌کند، محافظت می‌‌کنند. مکان دقیقی که وی در آن‌جا زندگی می‌کند Nastrond نام دارد؛ ساحلی سَمی که Nidhoggr در آن‌جا جنازه‌ی افرادی را که به ارتکاب قتل، و یا پیمان شکنی کشته شده‌اند را حریصانه می‌خورد. Nastrond را می‌توان یکی از بدترین مکان‌های موجود در افسانه‌های نورس به شمار آورد. اگر کریتوس محبور باشد به این جزیره سفر کند، مطمئنا سفر بسیار خطرناکی خواهد بود. گفته شده این جزیره از رودخانه‌هایی تشکیل شده است که به زهر مار آغشته شده‌اند. راهروهای آن با بدن مارهای بزرگ پوشیده شده و به نظر می‌رسد Nidhoggr بزرگ‌ترین هیولایی است که کریتوس با آن دست و پنجه نرم خواهد کرد؛ حتی بزرگ‌تر از  Fafnir یا Hraezlyr.
[تصویر:  Nidhoggr-Would-Likely-be-Larger-and-More...24x520.jpg]
Nidhoggr احتمالا باید بزرگ‌تر و مرگ‌بار‌تر از Hraezlyr باشد
۵- اسکول (Sköll) و هاتی ( Hati)
دو هیولای گرگ مانند دیگر Sköll و Hati نام دارند که در واقع پسران Fenrir هستند. در تصویر پایین مشاهده می‌کنید که در بازی God of War اشاره کوتاهی به آن‌ها به صورت نقاشی دیواری شد و اولین Shrine بازی نیز به آن‌ها اختصاص داشت. سرنوشت آن‌ها مشخص نیست اما در افسانه‌ها آمده است که آن‌ها نقش بسیار مهمی را در نبرد رگناروک دارند. این دو هیولای گرگ مانند دائما به دنبال خورشید و ماه هستند تا آن‌ها را به چنگ آورند. آن‌ها ماموریت خود را تکمیل کرده و ماه و خورشید را اسیر کرده و آن‌ها را می‌بلعند. از این روی دنیا در تاریکی مطلق فرو می‌رود که یکی از نشانه‌های رگناروک است. بنابراین احتمالاً این دو هیولای مخوف می‌توانند باس فایت‌های خوبی برای کریتوس به مانند Modi و Magni باشند.
[تصویر:  Skoll-and-Hati-Were-Briefly-Mentioned-in...24x520.jpg]
پازلی در بازی که دقیقا به دو هیولای Sköll و Hati اشاره داد؛ یکی ماه را می‌بلعد یکی خورشید
کوتاه و خلاصه از سرزمین‌هایی که احتمالاً در نسخه‌ی آینده حضور خواهند داشت:
در اساطیر نورس نُه سرزمین وجود دارند که به وسیله‌ی درختی به هم متصل هستند. در مجموع به شش سرزمین سفر کردیم که سرزمین‌های دیگر غیر قابل دسترس بوده‌اند. بخش اعظمی از گیم‌پلی بازی در سرزمین میانه (Midgard) و اطراف Lake of Nine جریان داشت. Alfheim هم همین طور که شاهد مبارزه با دارک الف‌ها بوده‌ایم. اگرچه لایت الف‌ها تنها حضور مختصری داشته‌اند اما می‌دانیم که آن‌ها به دنبال فریر (Freyr) می‌گردند. بنابراین این احتمال این وجود دارد که Alfheim در نسخه‌ی بعدی نیز حضور داشته باشد یا حتی واناهایم (Vanaheim) که مدتی پس از عرضه‌ی بازی تصویری هنری از آن در فضای مجازی منتشر شد. هل‌هایم (Helheim) نیز حضور گسترده‌ای داشت و به طور مجزا به دو بخش از این منطقه یخ زده سفر کردیم ولی هنوز جزئیات زیادی از این منطقه و ارتباط آن با مردگان نداریم. سه منطقه‌ی دیگر نیز در بازی شاهد بوده‌ایم: موسپل‌هایم (Muspelheim) که یک سری چالش‌ها و مبارزات فرعی را در آن تجربه کردیم که تنها یک باس والکری داشت، Niflheim به طور مختصر و در پایان بازی نیز به یوتنهایم (سرزمین جاینت‌ها) رسیدیم. هر سه منطقه‌ی نام برده می‌توانند در نسخه‌ی بعدی حضور داشته و سهم بیشتری و بزرگ‌تری از داستان بازی را به خود اختصاص دهند؛ به خصوص Muspelheim که سرزمین جاینت‌هایی به مانند Surtr است که نقش بزرگی را در نبرد رگناروک ( نقش رهبری غولان در برابر آسیرها و ونیر‌ها) ایفا خواهد کرد.
[تصویر:  Jotunheim-Only-Featured-Briefly-at-the-E...x520-1.jpg]
یوتنهایم، سرزمین جاینت ها و سرزمینی که حضور کوتاهی داشت
البته هنوز نام‌های بسیاری در میان اساطیر و افسانه های نورس وجود دارند که اشاره به تمامی‌ آن‌ها در این مقاله ممکن نیست. از این روی سعی کرده تا بر اساس اتفاقات داستانی بازی و شخصیت‌هایی که در بازی God of War مشاهده کردیم، به بررسی گزینه‌هایی بپردازیم که حضور آن‌ها در نسخه‌ی بعدی قطعی به نظر می‌رسد. شما نیز می‌توانید در قسمت نظرات پیشنهادات و فرضیه‌های خود در رابطه با موضوع مقاله و ادامه‌ی داستان بازی در نسخه‌های بعدی را با ما به اشتراک بگذارید.
پاسخ }
Thanks given by: gnsorena


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان