2018/08/08، 05:44 AM
![[تصویر: arefghazvini-poetry1-1.jpg]](http://www.beytoote.com/images/stories/art/arefghazvini-poetry1-1.jpg)
شعرهای عارف قزوینی
ابوالقاسم عارف قزوینی (۱۲۵۹–۱۳۱۲ ه.ش)، شاعر و تصنیفساز اهل ایران بود.عارف صرف و نحو عربی و فارسی را در قزوین فراگرفت. موسیقی را نزد میرزاصادق خرازی فراگرفت. عارف در سال ۱۳۰۷ جهت معالجه نزد دکتر بدیع به همدان رفت و برای همیشه در آنجا ماند. سرانجام عارف در روز دوشنبه دوم بهمن ۱۳۱۲ خورشیدی در حالی که ۵۴ سال داشت، مرگ زودرس به سراغش آمد و در آرامگاه بوعلی سینا بهخاک سپرده شد.عارف بنا به آنچه در دیوانش نوشته این تصنیف را پس از جدایی از «دوست وفادارش» استادعلیمحمد معمارباشی بین قم و اصفهان ساخته است (سال ۱۳۲۹ ه.ق).
نیست دست من، اختیار دل
هیز و هرزه گرد، ضد اهل دردگشته زین در آن در مدارد دل
بی شرف تر از دل مجو که نیستغیر ننگ و عار، کار و بار دل
[b]خجلتم کُشد، پیش چشم از آنک[/b][b]بود بهر من در فشار دل[/b]
[b]بس که هر کجا رفت و برنگشت[/b][b]دیده شد سفید، ز انتظار دل[/b]
[b]عمر شد حرام، باختم تمام[/b][b]آبرو و نام، در قمار دل[/b]
[b]بعد ازین ضرر، ابلهم مگر[/b]خم کنم کمر زیر بار دل
[b]هر دو ناکسیم، گر دگر رسیم[/b][b]دل به کار من، من به کار دل[/b]
داغدار چون لاله اش کنم[b]تا به کی توان بود خار دل[/b]
[b]همچو رستم از تیر غم کُنم[/b][b]کور چشم اسفندیار دل[/b]
خون دل بریخت از دو چشم من[b]خوشدلم از این، انتحار دل[/b]
[b]افتخار مرد در درستی است[/b][b]وز شکستگی است اعتبار دل[/b]
عارف این قدر لاف تا به کیشیر عاجز است از شکار دل
مقتدرترین خسروان شدندمحو در کف اقتدار دل
گردآوری:بخش فرهنگ و هنر بیتوته