دیده از دیدار خوبان برگرفتن مشکلست (سعدی)

[omidrock]

غزلیات سعدی شیرازی

مشرف الدین مصلح بن عبدالله شیرازی شاعر و نویسندهٔ بزرگ قرن هفتم هجری قمری است. تخلص او "سعدی" است.وی احتمالاً بین سالهای ۶۰۰ تا ۶۱۵ هجری قمری زاده شده است. در جوانی به مدرسهٔ نظامیهٔ بغداد رفت و به تحصیل ادب و تفسیر و فقه و کلام و حکمت پرداخت.وی در سال ۶۵۵ سعدی‌نامه یا بوستان را به نظم درآورد و در سال بعد (۶۵۶) گلستان را تألیف کرد. علاوه بر اینها قصاید، غزلیات، قطعات، ترجیع بند، رباعیات و مقالات و قصاید عربی نیز دارد که همه را در کلیات وی جمع کرده‌اند. وی بین سالهای ۶۹۰ تا ۶۹۴ هجری در شیراز درگذشت و در همانجا به خاک سپرده شد.

 

دیده از دیدار خوبان برگرفتن مشکلست

هر که ما را این نصیحت می‌کند بی‌حاصلست

یار زیبا گر هزارت وحشت از وی در دلست

بامدادان روی او دیدن صباح مقبلست

آن که در چاه زنخدانش دل بیچارگان

چون ملک محبوس در زندان چاه بابلست

[b]پیش از این من دعوی پرهیزگاری کردمی[/b]

[b]باز می‌گویم که هر دعوی که کردم باطلست[/b]

[b]زهر نزدیک خردمندان اگر چه قاتلست[/b]

[b]چون ز دست دوست می‌گیری شفای عاجلست[/b]

[b]من قدم بیرون نمی‌یارم نهاد از کوی دوست[/b]

[b]دوستان معذور داریدم که پایم در گلست[/b]

[b]باش تا دیوانه گویندم همه فرزانگان[/b]

ترک جان نتوان گرفتن تا تو گویی عاقلست

[b]آن که می‌گوید نظر در صورت خوبان خطاست[/b]

[b]او همین صورت همی‌بیند ز معنی غافلست[/b]

[b]ساربان آهسته ران کآرام جان در محملست[/b]

[b]چارپایان بار بر پشتند و ما را بر دلست[/b]

[b]گر به صد منزل فراق افتد میان ما و دوست[/b]

[b]همچنانش در میان جان شیرین منزلست[/b]

[b]سعدی آسانست با هر کس گرفتن دوستی[/b]

لیک چون پیوند شد خو باز کردن مشکلست

 
گردآوری:بخش فرهنگ و هنر بیتوته